10 - برهان تمانع و اثبات توحيد
اگر پروردگارانى جز خداى متعال در آسمانها و زمين باشند، بىترديد هستى به فساد و تباهى كشانده مىشود، و چون هيچ گونه ناسازگارى در جهان خلقت به چشم نمىخورد و كمترين نارسايى در آنها وجود ندارد، پس خدايانى غير از خداوند متعال وجود ندارد.
قرآن كريم اين برهان را به صورت قياس استثنايى بيان مىكند كه يك قضيهى شرطيهاش اين آيه است؛ «لو كان فيهما ءالهة الاّ اللّه لفسدتا»(51) و قضيهى ديگر آن كه بطلان تالى را دربر دارد، در آيهى ديگرى آمده است؛ «فارجع البصر هل ترى من فطور».(52)
11 - يگانگى خداوند در زمين و آسمان
«هو الّذى فى السماء إله و فى الأرض إله»(53)
ابو شاكر ديصانى كه يكى از منكران توحيد بود، به نظر خود براى قرآن كريم ايرادى يافته بود. روزى به هشام بن حكم گفت: در قرآن آيهاى وجود دارد كه عقيدهى ما (دوگانه پرستى) را تصديق مىكند. هشام گفت: كدام آيه را مىگويى؟ ابوشاكر آيهى فوق را ذكر كرد كه معنايش اين است؛ «او كسى است كه در آسمان خداست و در زمين نيز خداست». هشام مىگويد من توان پلسخ دادن را نداشتم. از اين رو، در آن سال به زيارت خانهى كعبه مشرف شدم و نزد امام صادقعليه السلام رفتم و جريان را گفتم. امام فرمود: اين، سخن فرد بىدينى است، هنگامى كه بازگشتى از او بپرس نام تو در كوفه چيست؟ مىگويد: فلان، بگو نام تو در بصره چيست؟ مىگويد: فلان، پس بگو پروردگار ما نيز همين گونه است؛ نام او در آسمان «اله» است و در زمين نيز نام او «اله» است. هشام مىگويد: هنگامى كه بازگشتم، به سراغ ابو شاكر رفتم و اين پاسخ را به او ارائه كردم. وى گفت: اين سخن از تو نيست، به يقين پاسخ را از حجاز آوردهاى.(54)
12 - شناخت پروردگار
عموم مردم از مخلوق پى به خالق، و از مصنوع پى به صانع مىبرند، چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: «إنّفى خلق السموات و الأرض .... لايات لقوم يعقلون»(55)؛ اما برخى از انسانها مانند انبياى الهى، خداوند را به خودش مىشناسند، نه به غير او، و از صانع پى به مصنوع مىبرند.همان گونه كه قرآن كريم مىفرمايد: «ألم ترإلى ربّك كيف مدّ الظلّ»(56) به ما بنگر تا صنع ما بينى، نه اين كه به سايه بنگر تا ما را ببينى. اول خداوند مطرح است، بعد مصنوع او كه سايه باشد.(57)
13 - دقت و تفكر در آفرينش شتر
«أفلا ينظرون إلى الأبل كيف خلقت»(58)
چرا به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است؟ اين حيوان ويژگىهاى عجيبى دارد كه او را از حيوانات ديگر ممتاز مىسازد و به حق، آيتى است از آيات خدا. به برخى از آنها توجه كنيد:
الف - بعضى از چهارپايان تنها از گوشتشان استفاده مىشود و بعضى ديگر غالباً از شيرشان، و بعضى ديگر تنها براى سوارى سودمند است و بعضى براى باربرى؛ اما شتر حيوانى است كه تمام اين جهات در آن جمع است.
ب - شتر نيرومندترين و مقاومترين حيوانات اهلى است. زيرا بار زيادى با خود مىبرد و عجب اين كه به هنگامى كه خوابيده است، بار سنگينى را بر او حمل مىكنند و او با يك حركت برمىخيزد و روى پاى خود مىايستد، در حالى كه چهارپايان ديگر قدرت چنين كارى را ندارند.
ج - شتر مىتواند روزهاى متوالى (حدود يك هفته الى ده روز) تشنه بماند و در مقابل گرسنگى نيز تحمل بسيارى دارد.
د - شتر توان مسافرت طولانى هر روزه را داراست و مىتواند از زمينهاى صعب العبور بگذرد.
ه - او از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هر گونه خار و خاشاكى را مىخورد.
و - او در شرايط نامساعد جوّى، در ميان طوفانهاى بيابان كه چشم و گوش را كور و كر مىكند، با ابزار خاصّى كه خداوند در پلكها و گوشها و بينىِ او آفريده است، مقاومت مىكند و به راه خود ادامه مىدهد.
ز - شتر با تمام قدرتى كه دارد، از رامترين حيوانات است؛ به گونهاى كه كودك خردسال نيز مىتواند مهار يك شتر را در دست گرفته، و آن را هدايت كند.
خلاصه اين كه: ويژگىهاى اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او، انسان را متوجه خالق بزرگى مىكند كه آفرينندهى چنين موجودى است. ناگفته پيداست مراد از «نظر» در جملهى «أفلا ينظرون» نگاه كردن عادى نيست، بلكه نگريستن با تفكر و انديشه است.(59)